بیوفیدبکنیل ای. میلر، روانشناس و دانشمند علوم عصبی که در اواسط قرن بیستم در دانشگاه ییل (Yale) کار میکرد، به عنوان پدر بیوفیدبک مدرن شناخته میشود. او در جریان یک اتفاق هنگام انجام آزمایشهای خود روی موشهای صحرایی درباره شرطیسازی کلاسیک، موفق به کشف اصول اولیه بیوفیدبک شد. او و تیمش فهمیدند که با تحریک مرکز لذت در مغز یک موش فلج به وسیله الکتریسیته، امکان این وجود دارد که بتوان آنها را برای کنترل آثار متفاوتی از جمله ضربان قلب، فشار خون، دمای بدن و… آموزش داد. تا آن زمان متخصصین اعتقاد داشتند که فرایندهای فیزیولوژیک (مانند ضربان قلب) منحصراً در کنترل دستگاه عصبی خودمختار میباشند. المرگرین (Elmer Green) بعضی تحقیقات ریشهای روی محدوده خودتنظیمی انسان در فرایندهایی که بهطور طبیعی با ذهن ناهشیار کنترل میشوند انجام داد و این تکنیکها را با موفقیت در درمان سردردهای میگرنی و فشارخون بالا به کار برد. (منبع: ویکی پدیا)بیوفیدبک تکنیکی است که در آن سعی میشود با ایجاد تغییرات مثبت مطلوب در بدن، برخی از عملکردهای آن را بهبود ببخشد. عملکرد یا فعالیت های بدنی ما به دو بخش ارادی و غیر ارادی تقسیم می شود، فعالیت های ارادی مانند حرکت دادن دست و پاهاست که به صورت آگاهانه روی آنها کنترل داریم.برخی از فعالیت های بدن است مانند نرخ ضربان قلب، تنفس، دمای بدن، فشار خون، درک از درد، امواج مغزی و ... که به صورت غیر ارادی کنترل می شوند.پارامترهای مرتبط به این فعالیت ها به صورت ناخودآگاه در پاسخ به عوامل محیطی تغییر می کنند. به عبارت دیگر بدن به عوامل محیطی مانند عصبی شدن، استرس، هیجان، بیماری و... عکس العمل نشان می دهد که می تواند موجب تغییر هریک از فعالیت های ذکر شده شود مثلا نرخ ضربان قلب در پاسخ به استرس افزایش میابد.این عملکردهای غیرارادی توسط سیستم عصبی خودمختار تنظیم می شوند. اگر فرد برای مدت طولانی در معرض هرکدام از این عوامل محیطی که منجر به تغییر فعالیت های بدن می شوند قرار بگیرد، ممکن است دچار اختلال یا بیماری شود.این گروه از بیماری ها و اختلالات در دسته ی بیماری های تنظیمی (Regulation diseases) قرار میگیرند.همیشه روش های درمانی دارویی روش ایده آل درمان نیستند گاهی به دلایل مختلف مانند طولانی بودن پروسه,بیوفیدبک,شیراز ...ادامه مطلب